English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1749 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
word association test U ازمون تداعی واژه ها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
association test U ازمون تداعی
word building test U ازمون واژه سازی
word choice test U ازمون واژه گزینی
word span test U ازمون فراخنای واژه ها
army classification battery test U ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
associations U تداعی
association U تداعی
portmanteaus U واژه مرکب از دو واژه
portmanteau U واژه مرکب از دو واژه
portmanteaux U واژه مرکب از دو واژه
association of ideas U تداعی معانی
assiciative strength U نیرومندی تداعی
association of ideas U تداعی اندیشه ها
forward association U تداعی رو به جلو
association cortex U قشر تداعی
association method U روش تداعی
free association U تداعی ازاد
associative shift U جابجایی تداعی
backward association U تداعی وارونه
associative fluency U سیالی تداعی
associationist U تداعی گرا
associationism U تداعی گرایی
association time U زمان تداعی
association school U مکتب تداعی
clang association U تداعی اوایی
associative memory U حافظه تداعی
associative thinking U تفکر تداعی گرا
association psychology U روانشناسی تداعی گرا
associative facilitation U سهولت ناشی از تداعی
associative inhibition U بازداری ناشی از تداعی
association by contiguity U تداعی از راه مجاورت
associations U تداعی معانی تجمع
association U تداعی معانی تجمع
resemblance U [تداعی کردن طرح یا الگو]
shear box test U ازمون برشی با جعبه ازمون برشی جعبهای
mosul U واژه
neologisms U نو واژه
worded U واژه
neologism U نو واژه
word U واژه
term U واژه
termed U واژه
terming U واژه
neologism U واژه تراشی
neologisms U واژه جدید
synonyms U واژه مترادف
neologisms U واژه تراشی
neologism U واژه جدید
synonym U واژه مترادف
synonyms U واژه هم معنی
synonym U واژه هم معنی
word count U واژه شماری
intercalation U واژه افزایی
keyword U واژه کلیدی
the root of a word U ریشه واژه
lexicology U واژه شناسی
loanword U واژه عاریه
loanword U واژه بیگانه
stimulus word U واژه محرک
neolalia U واژه تراشی
score out that word U ان واژه را خط بزنید
punctuation for reference U زیر واژه
paronym U واژه هم ریشه
philologist U واژه شناس
word deafness U واژه کری
word order U ترتیب واژه ها
wordbook U واژه نامه
word book U واژه نامه
lexicon [dictionary] U واژه نامه
glossary U واژه نامه
dictionary U واژه نامه
dissylable U واژه دوهجائی
buzz words U رمز واژه
buzz word U رمز واژه
wordbook U واژه نامه
glossaries U واژه نامه
word U واژه سخن
word blindness U واژه کوری
cognate U واژه هم ریشه
pejorative U واژه تحقیری
word-blindness U واژه کوری
worded U واژه سخن
coinage U ابداع واژه
glossary U واژه نامه
tree of life U درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
this word means a dog U این واژه یعنی سگ
polysllable U واژه جند هجائی
that word is obsolescent U ان واژه کم کم دارد مهجور
logomachy U بازی واژه پردازی
teragram U واژه چهار حرفی
syncopation U کوتاه سازی واژه
dictionary sort U ترتیب واژه نامهای
english words U واژه ها یا لغات انگلیسی
wordprocessing program U برنامه واژه پردازی
wordage U کلمات واژه بندی
octosyllable U واژه هشت هجائی
an inseparable prefix U سر واژه جدا نشدنی
lexicons U واژه نامه دیکسیونر
homely [British E] <adj.> U سنگین [واژه تحقیری]
prandial U واژه شوخی امیز
lexicon U واژه نامه دیکسیونر
homely [British E] <adj.> U خفه [واژه تحقیری]
pentasyllable U واژه پنج هجائی
septisyllable U واژه هفت هجائی
post fix U در پایان واژه چسباندن
score out that word U روی ان واژه خط بکشید
homely [British E] <adj.> U بیمزه [واژه تحقیری]
a word with a pejorative connotation U واژه ای با معنای ضمنی منفی
glossaries U واژه نامه ضمیمه کتاب
God bless [you] ! U خدا حافظ [واژه کهنه]
lexicography U فرهنگ نویسی واژه نگاری
glossary U واژه نامه ضمیمه کتاب
neology U استعمال واژه یااصطلاح جدید
dictionary U کتاب لغت واژه نامه
slang U واژه عامیانه وغیر ادبی
purism U واژه یا اصطلاح اصیل وصحیح
periphrasis U استعمال واژه ها وعبارات زائد
malaprop U کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
rebus U نشاندادن واژه ها بصورت مصور
nomenclature U فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
dictionaries U کتاب لغت واژه نامه
spicery U انباری ادویه [واژه قدیمی]
catch-phrases U واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
lexigraphy U یکجور خط که هر حرف ان نماینده واژه ایست
catch-phrase U واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
cantoria U [واژه ای ایتالیایی برای گالری یا تریبون]
bawdry U زنا [دین] [حقوق] [واژه قدیمی]
How do you pronounce [say] that [this] word? U این واژه چه جور تلفظ می شود؟
homely [British E] <adj.> U عادی و خسته کننده [واژه تحقیری]
experiencing U ازمون
experiences U ازمون
t test U ازمون تی
examination U ازمون
examinations U ازمون
experience U ازمون
tested U ازمون
u test U ازمون یو
tests U ازمون
f test U ازمون اف
shibboleths U ازمون
shibboleth U ازمون
z test U ازمون " زی "
chi square test U ازمون "چی دو "
post test U پس ازمون
parathesis U پیوند دو واژه بی انکه تغییری درانهاروی دهد
to inspan oxen U این واژه را در افریقای جنوبی بکار می برند
sanshifter U واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
Genius Loci U نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
alinik design U واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
anglo-chinois U [واژه فرانسوی برای چشم انداز باغ]
shareware U ازمون- افزار
shearing test U ازمون برشی
subjective test U ازمون غیرعینی
sign test U ازمون علامتها
stilling test U ازمون استیلینگ
recognition test U ازمون بازشناسی
progressive education U ازمون پیشرو
pretest U پیش ازمون
power test U ازمون قدرت
reasoning test U ازمون استدلال
proofer U ازمون کننده
recall test U ازمون یاداوری
spiral test U ازمون مارپیچ
repeated test U ازمون دوباره
responsions U ازمون مقدماتی
rorschach test U ازمون رورشاخ
sampling test U ازمون نمونهای
subtest U خرده ازمون
world test U ازمون جهان
two tailes test U ازمون دو دامنهای
two tailed test U ازمون دو دامنه
triaxial test U ازمون سه اسهای
trial and error U ازمون و خطا
total test variance U پراکنش کل ازمون
tollen's test U ازمون تولن
testing time U دوره ازمون
verbal test U ازمون کلامی
vigotsky test U ازمون ویگوتسکی
vision test U ازمون بینایی
wilcoxon test U ازمون ویلکاکسن
whisper test U ازمون نجوا
watch test U ازمون ساعت
wassermann test U ازمون واسرمان
aptitude tests U ازمون شایستگی
war game U جنگ ازمون
walsh test U ازمون والش
vocabulary test U ازمون واژگان
testing load U بار ازمون
testable U ازمون پذیر
test economy U اقتصاد ازمون
test construction U ازمون سازی
test bias U سوداری ازمون
test battery U مجموعه ازمون
tensile test U ازمون کششی
t data U دادههای ازمون
szondi test U ازمون زوندی
system test U ازمون سیستم
test item U ماده ازمون
test norm U هنجار ازمون
test of independence U ازمون ناوابستگی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1affixation
1popsicle
1pedal pamping
1construed
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com